


هنگامی که دانشمندی نخبه اما غیرعادی به نام دکتر "ویکتور فرانکنشتاین" یک مرد مصنوعی را که خلق کرده را رد می کند، این موجود فرار و قسم به گرفتن انتقام خود را میخورد.
این سریال در مورد یک دختر دانشجوی بریتانیایی است که در جنبشهای ضد هستهای فعالیت دارد و یک شب «ظاهراً» به جای پدر به قتل میرسد. پدر دختر که خود افسر پلیس یورکشایر است بی اعتنا به تحقیقات پلیس به کاوش برای کشف جزئیات این قتل میپردازد. پدر (بازرس کریون) در ادامه جستجوهایش سر از یکی انبارهای اتمی در میآورد.