گانگ هی، که در کودکی در مسافرخانه کالیفرنیا بزرگ شده و از شایعات اهالی روستا آسیب دیده، در ۲۰ سالگی زادگاهش را ترک میکند. او پس از ۱۲ سال، در حالی که یک طراح داخلی موفق شده، به روستایش بازمیگردد و با عشق اولش، چون یون سو، که اکنون دامپزشک است، دوباره روبرو میشود. این بازگشت، عشق قدیمی و زخمهای گذشته را دوباره زنده میکند.
کانگ جی یون زنی موفق و با اعتماد به نفس، مدیرعامل یک شرکت است. او تمام توانش را صرف کار می کند اما خارج از محیط کار تقریبا هیچ مهارتی ندارد. منشی او یو اون هو، تقریبا همه کارها را برایش انجام میدهد. برخلاف رئیسش، این منشی فردی خوشبرخورد، باادب و ملاحظهگر نسبت به دیگران است. او یک پدر تنها است که در زمینه تربیت فرزند و کارهای خانه نیز بسیار ماهر است…
در دوران چوسان، اوک ته یونگ یک کارشناس حقوقی است. او باهوش، سختکوش و ورزشکار است. او در هر شرایطی به دیگران کمک می کند به همین دلیل اطرافیانش او را دوست دارند. اما او رازی دارد؛ نام، شوهر و موقعیت اجتماعیاش همه جعلی هستند. او به طور اتفاقی با “چون سونگ وی” ملاقات میکند. کسی که در سراسر کشور سفر میکند و داستانها را برای مردم بازگو میکند…
گونگ ریونگ، پزشک زنان و داماد آینده یک خانواده ثروتمند، برای انجام یک ماموریت سری بهعنوان گردشگر به ایستگاه فضایی میرود. در آنجا با ایو کیم فرمانده ای کمالگرا و تیمش هممسیر میشود…
داستان این سریال درباره زنی به نام دونگ بک میباشد که صاحب یک بار به نام کاملیا است. او در همسایگی یک پلیس به نام هوانگ یونگ شیک زندگی میکند. یونگ شیک به دونگ بک علاقه دارد اما سرنوشت دونگ بک به زندگی سه مرد خوب، بد و بی کلاس گره خورده است که…
داستان انتقام ماهر که پدرش در حین انجام وظیفه در دنیزلی، طی یک سوءقصد کشته میشود میپردازد. ماهر بعد از بیست سال، بعنوان یک کمیسر به شهر برمیگردد تا از قاتل پدرش حساب پس بگیرد…
خانواده کورهان اهل قاضیآنتپ هستن و خالصخان ستون این خانوادست. ماجرا زمانی شروع می شود که پلیس ها میان دم خونه ی کورهان ها و خالص خان بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد برای نوهی نازپرورده از شهر خود زن بگیرد.
در بزرگترین مهمانخانه چوسان، چهار کارآموز با انگیزهها و اهداف متفاوت کار میکنند: شاهزادهای که هویت خود را مخفی کرده، زنی که خود را مرد جا زده، وارثی که به اجبار کار میکند و مردی که به دنبال بازسازی اعتبار خانوادهاش است. آنها در مسیر کار، دوستی و تجربیات مشترکی را شکل میدهند…
اکیویلجیم یک خانم تحصیلکرده، مدرن و رئالیست است که بعد از طلاق از شوهرش با صلابت تمام زندگیش را با دو دخترش چیمن و دوعا ادامه میدهد و آنها را با ارزشهایی که باور دارد تربیت میکند. دوعا که در رشتهی دندانپزشکی تحصیل میکند، در همان سال اول دانشگاه بخاطر حامله شدنش تصمیم به ازدواج میگیرد و باعث ناامیدی کیویلجیم میشود ولی شوک اصلی زمانی به او وارد میشود که با خانوادهی محافظهکار دامادش آشنا میشود و تفاوت فرهنگی بین خودشان را میبیند…
پس از آنکه اوه مال سون در سنین جوانی همسر خود را از دست میدهد، به تنهایی فرزندانش را بزرگ میکند و همزمان یک رستوران کوچک را اداره میکند. اکنون او در دهه هفتاد زندگی خود است. یک روز، پس از جر و بحث با دخترش، خانه را ترک میکند. در همین زمان اتفاقی میافتد که باعث میشود ظاهر جسمی او به زمانی که در دهه بیست سالگیاش بود بازگردد. او از این فرصت استفاده میکند و با ظاهر جوانش نام جدید اوه دو ری را برمیگزیند و تصمیم میگیرد رویای خواننده شدنش را دنبال کند؛ رویایی که در دهه بیست زندگیاش برآورده نشد.